loading...
حریم ریحانه
معصومه بازدید : 0 پنجشنبه 08 اسفند 1392 نظرات (1)
نزدیک عملیات بود. می دانستم دختردار شده.
یک روز دیدم سرِ پاکت نامه از جیبش زده بیرون.

گفتم :« این چیه ؟ »
گفت: « عکس دخترمه»

گفتم :« بده ببینمش »
گفت: « خودم هنوز ندیدمش
گفتم : « چرا ؟ »

گفت: « الآن موقع عملیاته. می ترسم مهر پدر و فرزندی
کار دستم بده. باشه بعد. »


شهیــــــد مهـــــدی زین الدین


معصومه بازدید : 0 پنجشنبه 08 اسفند 1392 نظرات (0)
به ما میگن کلاغ سیاه!هه

خیالی نیست کلاغ سیاه بودنو ترجیح میدیم به طاووس مآبی وعشوه گری جلوی لاش خورهایی که این کمتراز ذلته وحرمت زن زیرسوال میره...

کی گفته کلاغه آخر داستان به خونش نمیرسه میرسه خونه ی ما پیش خداست ما میریم پیش خدا ما جامون تو قلب خانوم فاطمه زهراس ما...

ما کلاغ سیاه های شهرمون هستیم جایی رو زمین نداریم چرا؟چون مردم به ما میگن چهره شهرو خراب میکنیم!مارو مسخره میکنن!هه

بازم خیالی نیست!

تازه غیراز کلاغ سیاه به ما نایلون مشکی آشغالم میگن!!!بابا چه سعادتی...

خداجون خیلی پرم از دست بنده هات مث توپ،چقد صبوری تو...

جرعت وجسارت گفتن خیلی حرفارو دارم ولی....................

آپلود عکس

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 86